ماهیارماهیار، تا این لحظه: 12 سال و 10 روز سن داره

ماه من ؛ ماهیار جون

35 ماهگیت + سال نو مبارک + سفر به کیش

پسر گلم ابتدا سال نو را بهت تبریک می گم درسته که موقع سال تحویل خواب بودیم . و همچنین 35 ماهگیت مبارک چقدر زود میگذرد عمر . و در روز 5 فروردین سه تایی با هواپیما به کیش رفتیم مسافرت 5 روزه فوق العاده خوش گذشت آب و هوا عالی از کوچیکی آب و هوا جنوب عید دوست داشتم که باز تجدید خاطرات شد خدا را شکر تو مسافرت خیلی خوب بودی چون همش در حال گشت و گذار بودی. باغ پرندگان ساحل میرمهنا دوچرخه سواری قنات کاریز خانه ناخدا ...
13 فروردين 1394

آخرین پست 93 ( 34 ماهگیت پسر گلم مبارک)

آخرین پست از سال 93 ، 34 ماهگیت مبارک 10000000000000000 ماشالله چقدر شیطون شدی با همه کاری کار داری لوازم آرایشی ، وسایل آشپزخانه و ..... بغیر از اسباب بازی که فقط میخری ولی بازی نمی کنی ، خیلی هم لجباز شدی ، چند روز پیش کنترل ماهواره زدی زمین و خراب کردی دعوات کردم و دو تا کتک پشتت زدم باهام قهر کردی و اصلا باهام حرف نمیزدی رفتی سر اجاق گاز صندلی گذاشتی رفتی روش و درب قابلمه را باز کردی که به به میخوام ولی چیزی نگفتی و موقعی که بهت غذا میدادم با اشاره می گفتی سس بریز روی غذام. تا یادم نرفته اسفند ماه تا موهات را کوتاه نکرده بودم بردم آتلیه 3 تا عکس بیشتر نذاشتی ازت بگیره اصلا نمی نشستی . امیدوارم همیشه خوش باشی پسرکم. ...
11 اسفند 1393

32 و 33 ماهگیت مبارک

دلبر پسر ، عشقم ماهگرد دو ماهت یعنی 32 و 33 ماهگیت مبارک اولین بار بود به تعویق افتاد تا بیام تبریگ بگم و برات بنویسم درگیر امتحانات پایان ترمم بود که بسلامتی تموم شدی کار خاصی یادم نمیاد ، شیطنتهات ، فضولیهات و به همه کاری کار داری به قوت خود باقی است عادت بدی که پیدا کرده ایی دائما میخواهی با  تبلت بشینی و فیلم ها و عکسهات ببینی و دیگه اینکه از در هر مغازه اسباب بازی رد می شی باید اسباب بازی بخری کاش باهاشون بازی هم میکردی . این هم پسر خوشگل ما که باید با چادر و مقنعه نماز بخونه الله اکبر گفتند باید نماز بخونه به زبونه ( توتو) این کادو تولد منم که بابات برام گرفته و شما اصلا نذاشتی بیینم چه جوریه . ...
11 بهمن 1393

پسر نانازم 31 ماهگیت مبارک

بسلامتی 31 ماهه شدی قربونت برم که این همه شیطونی ، فوق العاده کنجکاوی و باید سر از هر کاری در بیاری تازگیها باز می ری سر وسایل خونه ؛ آشپزخونه جاهایی که درش بسته باالتماس میگی برات باز کنم و می شینی با اون وسایل به زبان هفت کشور الا فارسی صحبت می کنی اتفاق ب دی که در ماه محرم افتاد یعنی در روز ظهر جمعه 16 آبان ( مادربزرگ من( مامان بابای من )) فوت کردند خدا رحمتش کنه شما نتیجه اش بودی شما را دیده بود . دو سال و نیم بود که مریض شده بود همیشه عاشق عروسی و جشن بود بطوری که برای مراسمش که رفته بودیم سرخاکش شما نشسته بودی روی قبرش و می خوندی و می گفتی دست دست دست که همه را به خنده می انداختی با این کارهات.خدا رحمتش کند. تازگیها جرا...
12 آذر 1393

پسر بلا شیطون طلا 30 ماهگیت مبارک

100000000000000000000000 ماشالله پسرم خیلی شیطون شدی به هیچ کاری نمیرسم همش باید حواسم به شما باشه هنوز هم در حرف زدن پیشرفتی نکردی گاهی مواقع کلماتی را می گی بهر حال توکل به خدا. برای عاشورا و تاسوعا خودم برات یک پیراهن مشکی دوختم . تازگیها شبها همش تا صبح استارت میزنی نمیدونم برای چیه هر وقت هم بیرون میری خیلی اذیت می کنی وای فقط از خدا صبر میخوام . ژست گرفتن برای گرفتن عکس در حال اجرای اپرا این پیراهن مشکی را هم خودم برای عاشورا و تاسوعا برات دوختم. از یخچال هم میخواهی بری بالا : ماشالله ...
14 آبان 1393

29 ماهگیت مبارک

پسر گل مامانی 29 ماهگیت مبارک ، این ماه از بس سرم شلوغ بود نفهمید که کی پایان 28 ماهگیت شد آخه امسال من میرم دانشگاه و البته کلاسهای دیگه فوق العاده سرم شلوغه ، ماشالله شما هم یک نفر را دربست میخاهی ای قربونت برم که همش می گی د دیگو نمیدونم این چه کلمه ایه که همش تکرار می کنی نسبت به ماه قبل آرومتر شدی بیشتر حرف گوش می کنی غذا خوردنت هم بهتر شده شبها هم زود میخوابی صبحها هم سر ساعت 7 از خواب بیدار میشی . همچنان هنوز صحبت نمی کنی به زبان هندی ، چینی ، مراکشی ..... بهر خال به هر زبانی مسلطی الا زبان شیرین فارسی .تا صدات میزنم می گی ها یا بله ، بقدری قشنگ بوس می کنی که نگو روزهایی که میخوام برم دانشگاه میبرمت خونه مامان جون...
13 مهر 1393

سوغاتی های ماهیار جون

این سوغاتی ها را مامان جون و بابا جون ماهیار جون براش از استانبول خریدند برای این پسر گل که خیلی دوستش دارند البته برای مامان ماهیار هم خیلی زیاد سوغاتی آوردند دستشون درد نکنه . گربه خیلی نازه فکر می کنه واقعیه ماهیار خیلی دوستش میدارد این پکیج صد آفرین خاله مهربونه ماهیار براش زحمت کشیده خریده دستش درد نکنه کی باشه ما جبران کنیم این کتابها را بابات از نمایشگاه کتاب اداره شون گرفته ، دستش درد نکنه این لباسها و اسباب بازی هم کسری پسر دایی اش از آنتالیا آورده ، دستش درد نکنه ...
30 شهريور 1393