ماهیارماهیار، تا این لحظه: 11 سال و 11 ماه و 29 روز سن داره

ماه من ؛ ماهیار جون

پسر گلم دو تا ماهگردت با هم مبارک

ماهیار شیطون بلا دو ماهگرد سه سال و چهار ماهگی و سه سال و پنج ماهگیت مبارک پ سرم بالاخره از 13 شهریور شروع کردم به پوشک گیری شما همه فرشها را جمع کردم روز اول بازت گذاشتم هی نیگفتی پوتک و دنبال پوشک می گشتی بقیه پوشکها را قایم کردم و سر یک هفته یا گرفتی که باید بری دستشویی و چه موهبتی خدا در حق من کردم که شما را از پوشک گرفتم شب اول یه پوشک آوردی و به بابات التماس می کردی که برات ببند بعد بابات برات بست و تو خوابیدی صبح روز اول که از خواب پاشدی همه را قایم گرفتم و موفق شدم. ای خدا میشه زود بیان بنویسم ماهیار کامل حرف میزنه؟ راستی : خیلی شیطون شدی دیگه مهد هم نمیری یعنی از صبح بلند میشی روی اعصاب و بهم ریختن و ش...
10 مهر 1394

پسر ماهم ماهگرد سه سال و دو ماهگیت مبارک (38 ماهگی )

باز هم پسر تبریک می گم برای ماهگردت وای چقدر روزها زود می گذرد انگار دیروز بود که بدنیا اومدی الان ماشاله برای خودت ماهیار جونی هست فدات بشم که یک لحظه روی زمین نمیشینی از صبح که بلند میشی تا شب دائم در حال راه رفتم و سرک کشیدن با همه چیزی هم کار داری . خیلی مهدکودک هم دوست داری و علاقه هم داری ، الهی بگردم که توی مهدتون نماز میخونی همه عاشقتن کاملن دو رکعت مثل نماز صبح می خونی با اینکه نمی تونی صحبت کنی ولی زمزمه می کنی دو رکعت با چادر و دو رکعت دیگه بی چادر ، بعد قرآن هم با لحن و صوت می خونی الهی قربون اون قد و بالات بشم .
15 تير 1394

پسر گلم ماهگرد 3 سال و 1 ماهگیت مبارک

پسر گلم 37 ماهگیت مبارک ، بسلامتی قدم بر سه سالگی گذاشتی خیلی شیطونی ، بسلامتی مهدکودک هم میری و مربی ات و هم مهدت دوست داری اصلا گریه هم نمی کنی  روزی 4 ساعت و دیگه اینکه موفق شدم دیگه بهت شیشه ندم و بهونه گیری نکردی خدا کنه بتونم از پوشک هم بگیری ، بعد از سه سالگیت بدجوری سرما خوردی که تا حالا نخورده بودی ، خیلی بیشتر به حرفها گوش می کنی ولی هنوز صحبت کردنت فرقی نکرده بیشتر لغاتها را بهت می گم می گی .با این شیطنت نمی دونم چه جوری درس می خوندم بسختی . خدایا زود این پسرمن حرف بزنه . ...
31 خرداد 1394

تولد سه سالگیت مبارک

پسر گلم ، نورچشمم تولد 3 سالگیت مبارک ، نمیدونم از کجا شروع کنم : سال اول تولد خوبی گرفتم با خانواده خودم و ...؟ سال دوم بنا به دلیلی من و بابات برات یک کیک گرفتیم تولد 3 نفره گرفتیم سال سوم ، از زمانی که تو بدنیا اومدی دخالتهای بیجای دیگر که ما نه مهمونی بگیرم نه روزیی بفهیم نه تولد شما که امسال فوق العاده سوت و کور بود حتی یک شمع هم برات روشن نکردیم  .....ازشون نگذرد. اما باباجون وماماجونت هم برای عیدت دوچرخه خریدند هم پول دادند بهت و هم پول برای تولدت دستش درد نکنه ، راستی خودم برات یک کادو خوشگل میخوام بگیرم عزیزمی ،فقط خاله ، پسردایی کسری تبریک بهت گفتند بقیه هم 0000000000 راستی اتفاق...
15 ارديبهشت 1394

35 ماهگیت + سال نو مبارک + سفر به کیش

پسر گلم ابتدا سال نو را بهت تبریک می گم درسته که موقع سال تحویل خواب بودیم . و همچنین 35 ماهگیت مبارک چقدر زود میگذرد عمر . و در روز 5 فروردین سه تایی با هواپیما به کیش رفتیم مسافرت 5 روزه فوق العاده خوش گذشت آب و هوا عالی از کوچیکی آب و هوا جنوب عید دوست داشتم که باز تجدید خاطرات شد خدا را شکر تو مسافرت خیلی خوب بودی چون همش در حال گشت و گذار بودی. باغ پرندگان ساحل میرمهنا دوچرخه سواری قنات کاریز خانه ناخدا ...
13 فروردين 1394

آخرین پست 93 ( 34 ماهگیت پسر گلم مبارک)

آخرین پست از سال 93 ، 34 ماهگیت مبارک 10000000000000000 ماشالله چقدر شیطون شدی با همه کاری کار داری لوازم آرایشی ، وسایل آشپزخانه و ..... بغیر از اسباب بازی که فقط میخری ولی بازی نمی کنی ، خیلی هم لجباز شدی ، چند روز پیش کنترل ماهواره زدی زمین و خراب کردی دعوات کردم و دو تا کتک پشتت زدم باهام قهر کردی و اصلا باهام حرف نمیزدی رفتی سر اجاق گاز صندلی گذاشتی رفتی روش و درب قابلمه را باز کردی که به به میخوام ولی چیزی نگفتی و موقعی که بهت غذا میدادم با اشاره می گفتی سس بریز روی غذام. تا یادم نرفته اسفند ماه تا موهات را کوتاه نکرده بودم بردم آتلیه 3 تا عکس بیشتر نذاشتی ازت بگیره اصلا نمی نشستی . امیدوارم همیشه خوش باشی پسرکم. ...
11 اسفند 1393

32 و 33 ماهگیت مبارک

دلبر پسر ، عشقم ماهگرد دو ماهت یعنی 32 و 33 ماهگیت مبارک اولین بار بود به تعویق افتاد تا بیام تبریگ بگم و برات بنویسم درگیر امتحانات پایان ترمم بود که بسلامتی تموم شدی کار خاصی یادم نمیاد ، شیطنتهات ، فضولیهات و به همه کاری کار داری به قوت خود باقی است عادت بدی که پیدا کرده ایی دائما میخواهی با  تبلت بشینی و فیلم ها و عکسهات ببینی و دیگه اینکه از در هر مغازه اسباب بازی رد می شی باید اسباب بازی بخری کاش باهاشون بازی هم میکردی . این هم پسر خوشگل ما که باید با چادر و مقنعه نماز بخونه الله اکبر گفتند باید نماز بخونه به زبونه ( توتو) این کادو تولد منم که بابات برام گرفته و شما اصلا نذاشتی بیینم چه جوریه . ...
11 بهمن 1393

پسر نانازم 31 ماهگیت مبارک

بسلامتی 31 ماهه شدی قربونت برم که این همه شیطونی ، فوق العاده کنجکاوی و باید سر از هر کاری در بیاری تازگیها باز می ری سر وسایل خونه ؛ آشپزخونه جاهایی که درش بسته باالتماس میگی برات باز کنم و می شینی با اون وسایل به زبان هفت کشور الا فارسی صحبت می کنی اتفاق ب دی که در ماه محرم افتاد یعنی در روز ظهر جمعه 16 آبان ( مادربزرگ من( مامان بابای من )) فوت کردند خدا رحمتش کنه شما نتیجه اش بودی شما را دیده بود . دو سال و نیم بود که مریض شده بود همیشه عاشق عروسی و جشن بود بطوری که برای مراسمش که رفته بودیم سرخاکش شما نشسته بودی روی قبرش و می خوندی و می گفتی دست دست دست که همه را به خنده می انداختی با این کارهات.خدا رحمتش کند. تازگیها جرا...
12 آذر 1393