ماهیارماهیار، تا این لحظه: 12 سال و 10 روز سن داره

ماه من ؛ ماهیار جون

بیست و دو ماهگیت مبارک

1392/12/11 20:20
نویسنده : مامان ماهیار
930 بازدید
اشتراک گذاری

چقدر زود 22 ماهت تموم شد انشالله همیشه تنت سالم باشه، انگار دو سال پیش بود که هم سرکار میرفتم و هم خونه تکونی و پارسال با تو وروچک کار می کردم البته پارسال بهتر بودی امسال که واویلا ،تا خواب بودی کار مییکردم ولی بو برده بودی که من با نردبان کار دارم برای همین صبحها زودتر از من بیدار میشی نمیدونم والا شب ساعت 11 میخوابی صبح هم ساعت 8 بیداری قبلا تا 9/30 میخوابیدی .

بسلامتی بعد از 6 ماه موهات را کوتاه کردیم ولی چیکار که نکردی پارسال که برای اولین بار رفتی آرایشگاه اصلا گریه نکردی دفعه دوم و سوم گریه نکردی و بار چهارم گریه میکردی تا اینکه آرایشگر اومد پشت گوشهات را مرتب کن دستت را زدی زیر ماشین موتراش و پشت گوشت خراب شد به همین خاطر 6 ماهه نبردیمت تا اینکه بردیمت آرایشگاه چه گریه هایی اشک از چشمش خوشگلت نمیومد ولی صدای گریه را داشتی من و بابات گرفته بودیم تا موهات را کوتاه کن آخرش هم درست نگذاشتی موهات را درست کنه و باز خط ریشت کوتاه و بلند شد.

بعد از آرایشگاه رفتن اومدیم خونه که ببرمت حموم وای نمیدونی توی حموم تازگیها جه می کنی قبلا برای حموم لح لح میزدی ولی این 3 بار که با گریه میایی.

همش هم میخواهی بری دد تا بابات میاد و می شینه می بریش پای جالباسی و لباسش را میدی دستش با ما هم که همینطور از دست شما نمیتونیم نماز بخونیم تا چادر بسر میکنیم باید بریم یک دوری بزنیم و بیاییم حتی دم درب .

چند روز پیش جعبه خالیه پودر شوما  را تو سطل انداختم دیدم رفتی برداشتی و داری توی جا پودری ماشین لباسشویی میریزی.

تازگیها یک کلمه را یاد گرفتی آب خیلی قشنگ تلفظ می کنی بیشتر هم به خودم میگی .

این صندلی غذا را از دبی برات گرفتیم اوایل نمی نشستی و بعد عادت کردی با اینکه یکی دیگه صندلی داری که از ترکیه برات خاله ات گرفته بود.

 

 

این خیلی باحاله دو تا توپش داخل پیرهنش انداخته و داره میرقصه یعنی بندری.

صبح از خواب بلند شده موهاش را شانه کرده که صبحانه بخوره بره دد.

از صبح تا شب کشف می کنه آب از این لیوان به اون لیوان و بقیه اش روی زمین برای همینه آب را خوب تلفظ  میکنه .

نماز خوندن در کنار باباش وقت و بی قت و یک چیزی زیر لب زمزمه می کنی خیلی قشنگ.

غذا خوردن با کتاب تصاویر پاره یک هفته باید با این کتاب غذا میخورد.

یک کم حال نداره ولی با این وجود دست از برداشتن پشتی مبل بر نمیداره.

بعد از اینکه موهاش را کوتاه شد .....

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (3)

خاله زری ( مامان آرمان)
13 اسفند 92 16:18
ای وای چقدر این کوچولو ها شبیه هم هستن ما هم دقیقا با آرمانی همین پروژه رو داشتیم موقع کوتاهی موهاش فقط خدا میدونه چقدر گریه کرده به هر حال مبارکش باشه ماه بود ماه تر هم شد
مامان آیسو وآیسا
14 اسفند 92 15:22
22 ماهگیت مبارک ماهیار جوووووووووووووونم
مینا مامان آرمانی
18 اسفند 92 12:30
مامانی این خوشکل پسرو اول از طرف من یه بوس کن... بعد بگید موافقید با تبادل لینک؟؟؟؟ البته من شمارو لینک کردم با اجازه.منتظر خبرتووون موافقم مرسی