بیست و یک ماهگیت مبارک
بسلامتی 21 ماهگی هم تموم کردی قربون اون صورتت ماهت برم که تو اینقدر نانازی.
هر وقت خوابی انگار دنیا سوت و کور ، ماشالله هزار ماشالله از صبح که بلند میشی تا شب دائم راه میری و بقدری تندتند کلمات نامفهوم میگی که من کیف می کنم (با دستت حالت اشاره می گی بیدان بیدان بده بده بده ، دیگان دیگان دیگان ان دیگان دیگانه که مرا کشته قربون اون مهربونیت )؛ تا ببینم کی صحبت کامل می کنه .
از یکسالگی شما ما جای تلفن را انتقال دادیم به جای دیگه و شما بعد از کلی کنجکاوی پیداش کردی و داغونش کردی هر کی زنگ میزنه گریه می کنه قطع نکنه که برای شما چراغ تلفن روشن و زنگ بخوره . تازگیها میری روی مبلهای استیل می شینی روکشهاش را برمیداری کلید لوستر و برقها را خاموش و روشن میکنی .
تلویزیون هم باید مخصوص شما باشه آهنگ فقط و فقط گهگداری یک قری میایی
روز 5 شنبه 3 بهمن ماه تولد کسری پسر داییت بود خوب بود و خوش گذشت البنه شما از همه بیشتر بهتون خوش گذشت دائم وسط بودی و میرقصدی از کسری بیشتر میرقصدی .
ای قربون او دندون قروچه هات .....
یک ژست دیگه که میره روی مبلها و از اونجا تی وی می بینه
اینجا رفته روی مبلهای استیل پیش تلفن نشسته جاش اونجاست .
این یک نمونه از شاهکارهای شیطون بلا
اینم کیک تولد کسری .... 4 ساله شد
عکسها تار شده چون با موبایلم گرفتم .
از راست به چپ : آرتین، کسری که مشغول موبایل بازیه، ثنا و ماهیار جونم
اینم کلاه تولده که سرش گذاشته و هی برمیداره تا آخر پارش کردی
این هم لباسهایی که برات امسال بافتم البته یک شال کرواتی با کلاه هشت پر هم برای کسری بافتم لازم بذکر است که کلاه کرم رنگ را که می بینید جلیقه و شلوارش هم بافتم که متاسفانه در ماشین لباسشویی خراب شد.