ماهیارماهیار، تا این لحظه: 12 سال و 10 روز سن داره

ماه من ؛ ماهیار جون

عکسهای ماهیار در رستوران قناری

1392/6/2 13:46
نویسنده : مامان ماهیار
396 بازدید
اشتراک گذاری

 

پنج شنبه شب ماهیار جون را بردیم خ بهار تا براش تاب و سه چرخه بخریم ، کاری نبود که نکنه می خواست خودش راه بره و تند تند بدو و جیغ بزنه و با جیغ حیغ کردنش خودش بلند بلند می خندید خیلی باحال بود و عشقش این بود که از پله های پاساژ بالا و پایین بره و بعد رفت ماشین سواری سکه ای عشقش اینکه که فرمان را بچرخونه ، بهر حال طوری بود که عرق باباش در آورده بود ، بعد از آن رفتیم رستوران قناری برای شام خیلی رستوران باحالیه باردار که بودم یکبار رفتیم البته این بار که رفتیم خلوت تر بود یادمه زمان بارداریم ظهر جمعه رفتیم بقدری شلوغ بود که نگو و ماهیار هم داشت آنچنان لگد میزد که نگو آخه گرسنه اش شده بود یادش بخیر.

راستی تا یادمه رفت امروز روز شنبه 26 مرداد ماه 1392 ،چهارمین سالگرد عقدمونه . منتظرم باباش بیاد ببینم یادشه یا نه .

اینم چند تا عکس که برای اولین بار ماهیار در صندلی غذای رستوران نشست و غذاش را خورد غذای ماهیار جون سوپ جو بود که ماشالله همش را خورد ، کاش توی خونه هم توی صندلی غذاش بشینه و امروز تصمیم گرفتم برای شام ماهیار جون سوپ جو با شیر درست کنم .

 

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (6)

مامان ندا
26 مرداد 92 14:30
خوشحال میشم لینکتون کنم


مرسی آدرس وبتون را بزارید
پریسا
28 مرداد 92 14:49
سلام ببخشید مزاحمت می شم تو سایت خوندم که قرص ا اس ا میخوردین تو بارداریتون می شه بگید تا کی خوردید منم باردارم و دکترم گفته تا هفته 28 بخورم و قطعش کنم نگرانم می شه جوابمو بدی ممنون


سلام گلم من تا هفته 30 خوردم یادم نیست و قرص ایزو پرین + اسید فولیک 5 می خوردم
شهرزاد
29 مرداد 92 2:42
وای خوش به سعادتتون ...من عاشق خیابون بهارم اون پاساژه اسمش فکر کنم چهل ستون بود درسته؟ وسایل آراد رو ازاونجا خریدیم منم حامله بودم از تبریز کلی کوبیدیم اومدیم اونجا بازم دلم می خواد برم یه دوررری بزنم همینطوری! چه پسر خوبی بوده گل پسری غذاشو خوب خورده آفرین


آره عزیزم اسم پاساژ چهل ستون . وسایل اراد جون که خیلی قشنگ بود دستت درد نکنه
maman taraneh
29 مرداد 92 15:18
سلام دوست جون ماشاله به ماهیار جونی خودم و هیجاناتش
تو سوپش هویج هم بریز
خوشمزه میشه


چشم فرنوش جون حتما
maman taraneh
29 مرداد 92 15:20
سالروز عقدتون مبارک عزیزم
راستی عکس اتاق ترانه رو گذاشتم


مرسی ی ولی رمزش یادم رفت
maman taraneh
8 شهریور 92 20:27
سلام خوبی اومدم یه سر زدم و رفتم بدونی به یادتم


میشه رمز به من بدی یادم رفته خصوصی بفرست