تاخیر یکماهه ( عروسی ؛ مسافرت به دبی و سرماخوردگی و واکسن 18 ماهگی)
با عرض پوزش که بعد از یکماه اومدم وبلاگت را آپ کنم و چقدر مطلب نوشتن برام سخته .....
1- 18 مهرماه به عروسی رفتیم عروسی نوه خاله بابات عروسی خیلی خوبی بود خوش گذشت با اینکه بومهن بود و ماهیار کلی کیف کرد .
2- بعد از عروسی یکی دو روز سرماخوردی که زود خوب شدی .
3- یک روز به عید قربان به همراه بابات به مسافرت 4 روزه به دبی رفتیم وای کاری نبود که نکنی همش دنبالت بودیم پله ها برقی های پاساژها را زیر و رو می کردی فکر کنم هر شب باید از دست شما سرویس می کردند صد بار هم میرفتی بالا و پایین کمت بود اینقدر خسته میشدی که شب که میخوابیدی تا صبح غلت هم نمیزدی ولی سفری خوبی بود با اینکه ما که چیزی نفهمیدیم اما شب آخر بابات سرما خورد و فرداش هم شما کمی تب داشتی که زود خوب شدی .تعدادی عکس ازت انداختم که در فرصت مناسب میذارم .
4 - روز هشتم آبانماه بردمت خونه بهداشت و بعد از قد و وزن واکسن 18 ماهگیت را زد و خدا را شکر زیاد تب نکردی فقط روز اول یک کم بی حال بود که با گذاشتت شیاف حالت بهتر شد.
در این مدت بسلامتی دندونهای هشتم و نهم ودهم هم نیش زده و در حال رویش هستند با اینکه این مدت خیلی بی اشتها شده بودی .
عکسها در ادامه مطلب
عکسهای عروسی....
در فرودگاه امام خمینی
در هواپیما
در پاساژ فسیتوال
در آسانسور هتل
اسباب بازی ( حباب ساز را براش خریدیم ) در سیتی سنتر
شهر بازی سیتی سنتر
در فروشگاه کارفور سیتی سنتر
در سیتی سنتر پشت میز فروشنده ها باید ماهیار را پیدا می کردیم
آکواریوم در دبی مال
شهر آبناتها در دبی مال
رستوران ایرانی دانیال
روز آخر در لابی هتل ، کنار میز رزویشن هتل
روز آخر در رستوران در پاساژ فستیوال
کمی حال نداره
اسباب بازیهایی که براش از دبی خرید کردیم
این ماشین به سلیقه باباش برای ماهیار گرفته شد
این حباب ساز هم خاله اش پول داده بود که براش یک اسباب بازی خوشگل بخریم ، این را هم باباش انتخاب کرد...
بعد از واکسن زدن اومدیم پارک
بعد از ظهری که واکسن زدی