ژست های من
روز پنجم اولین باره که مامانی مرا برده حمام ، بدنم حال اومده دارم یک خواب راحت می کنم ، آخیش.
گل در اومد از حموم سنبل در اومد از حموم
بابام 19/2/1391 رفته برام شناسامه گرفته ، بهر حال منم جزو جمعیت ایران اسمم ثبت شد .
پانزدهمین روز از تولدم می گذره که ختنه ام کردند یک کم درد دارم .
(من می خواهم دولت تعیین کنم) بزرگ که شدم من یکی از چهره های شاخص دولت آینده هستم .
بغل مامانم دارم شیر می خورم دارم فکر می کنم شیر مامانم خوبه یا شیر خشک البته شیر مامانم خوشمزه تر .
تازه یاد گرفتم بالشتم بگیره ماشاءالله .
تازه دارم یاد می گیرم که چگونه آواز بخونم .شاید هم آواز خونه خوبی بشم .
اینجا بغل بابام هستم خدا را شکر حالمم خوبه .
اینم دادشمه ، اسمش هم مهیار ،کارش فقط آهنگ زدنه .
پسرم عجب خمیازه ایی ....
این دو تا عروسک ، خاله ام برام گرفته نمی دونم در چه فکریه .
هر چی بپوشی خوشگلی قربونت بشم.
این عکس را مامانم یواشکی از من گرفته چون من در حال مکیدن انگشتان هستم . به به چه لذتی ، چه طعمی ، پستونک چیه .....
ماشاءالله ، چه زوری دارم چه جوری مشت کردم.
م
دارم تمرین رقص می کنم برای آینده ....
دارم لگد می زنم به این مگس ، آخه نمی زاره من بخوابم .
دارم میرم مهمونی مگه چیه ....
جورابام خوشگلند ؟ نظر دهید ؟
آخ جون بالاخره تونستم انگشتهای پام بگیرم .
نظرتون چیه من راهبه شوم اما من که پسرم .....